دل ِ گیـــر . . .

کـــی تــمــام مـی شــود ؟ ؛ غـروب هایـی کـ ه " دل ِ " مـا " گـیـرِ " دلــتـنـگــی ات اسـت آقــا !

دل ِ گیـــر . . .

کـــی تــمــام مـی شــود ؟ ؛ غـروب هایـی کـ ه " دل ِ " مـا " گـیـرِ " دلــتـنـگــی ات اسـت آقــا !

دل ِ گیـــر . . .

معــکم معــکم
لا مــع غیــرکــم . . .

+

سررسیدم کفاف دغدغه هام رو نمیداد
یه دفترچه از بیان قرض گرفتم!

+

این وبلاگ ابداً آموزشی نیست ...

منوی بلاگ

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله


سلام.

یک روزی به هدف هر روز آپ کردن وبلاگ اینجا رو افتتاح کردم. یادش به خیر! خب آدم نمی‌رسه شونصدتا کار قبول کنه وبلاگ هم آپدیت کنه. بگذریم. سعی میکنم تا کارها روی روال بیفته هفتگانه به روز باشم لااقل.

از کلاس مجردهای این هفته بگم که وای چقدر خوب بود. چون دانشگاه تهران بود. (نزدیک و خوش مسیر) چون خواهر خانم هم باهام بود. چون شاعر مورد علاقه‌ام اومده بود. (شاعر شعرهای ضد) و شعرهای مورد علاقه‌ام رو خوند. چون دو تا از دوستانی که دلتنگشون بودم رو دیدم. و اینکه چقدر حرف‌های استاد خوب بود...

موضوع این هفته که مهمان آزاد هم بود مشخصا، سن ازدواج دختران، یا شاید بهتر باشه بگم شانس ازدواج دختران و پسران بود. حاج آقا مرادی می‌گفتند شانس ازدواج در دختران خیلی کمتر از پسران هست. هرچی هم می‌گذره کمتر میشه. شانس ازدواج پسر 20 ساله نسبت به پسر 30 ساله نه تنها کمتر نمیشه بلکه شاید بیشتر هم باشه. و حتی تا 40 سالگی هم زیاد این شانس تغییر نمی‌کنه. شاهد مثالش هم ازدواج دختران کم سن با پسران سن بالا که نه قبیح هست نه کم! از اون طرف پیک خواستگار و ازدواج بین 18 تا 21 هست و بعد از 25 کلا شیب نزولی میشه. این وسط در اوج تخیلات دخترانه‌ی دخترها و در شلوغی خواستگارهای پشت در، یعنی همون 18-19 سالگی، پدر مادرها هم کم نمی‌ذارن با ترس‌های بچگانه‌شون و فرت و فرت رد می‌کنن! بعد از همه این‌ها تازه دو فاکتور «تحصیلات» و «شغل» هم مانع ازدواج برای دختران هستند که برعکس برای پسران اتفاقا خیلی هم خوبن. حالا اینکه دختر رویایی و خیال‌باف چطوری عاقلانه فکر کنه و با ترس بچگانه پدر و مادرش چطور برخورد کنه و با دو مانع بزرگ حالا درسش تموم بشه و شغل چیکار کنه و... موند برای 3 هفته آینده!

یک نکته دیگه اینکه دخترها به کسی که میگه شرایط من خاصه توجه نکنن و بگن به من چه! با هیچ‌کس به هیچ‌وجه هیچ‌وقت به نیت هدایت کردن و فرض فرشته‌ی نجات طرف بودن ازدواج نکنن! و کسی که رسما به خواستگاری نیومده رو خواستگار ندونن و وقتشون رو براش تلف نکنن.


آقا نوشت:

زخمی‌ام التیام می‌خواهم

التیام از امام می‌خواهم


السلام علیک یا ساقی

من علیک السلام می‌خواهم...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۲۳:۴۴
هانیه سادات

بسم الله


سلام

کلاس مجردهای این هفته خیلی خوب‌تر بود! که اگر بخوام چکیده کلاس رو توی چند جمله از زبان بچه‌های کلاس به قلم خودم بنویسم نتیجه‌ش میشه این:


+دلسوزی الکی نکنیم. یک وقت یک نفر حرف درستی نمی‌زنه لزومی هم نداره با نیت بد باشه فقط باید جوابش رو بگیره تا دوباره اشتباه نکنه. خب آدم میاد سر کلاس که یاد بگیره دیگه. بعد چون جواب مخالف می‌شنوه من دلم می‌سوزه براش که آخی حالش گرفته شد و ضایع شد... این یه مثال خیلی دم دستی بود که یکشنبه اتفاق افتاد. اما چه بسیار دلسوزی‌های الکی که زندگی به باد دادن.


+در برابر پدر و استاد تملق کنیم. تواضع رو که همه می‌دونن اعم از خودم! اما تملق رو نشنیده بودم.


+حرفی که می‌خوایم بزنیم رو اول خوب بالا پایینش کنیم که اگر کسی اون رو برد زیر سوال بتونیم ازش دفاع کنیم. و وقتی از درستیش مطمئن شدیم با اعتماد به نفس بگیم. و اگر غلط بود اشتباه رو بپذیریم. توی بحث نباید به نیت جنگ رفت. گاهی اوقات باید برای قانع شدن بحث کرد نه صرفا قانع کردن. تو حالت دوم اگر وسط بحث بفهمی اشتباه کردی هم ممکنه غرورت اجازه قبولش رو نده و پافشاری بی‌جا روی حرفت بکنی. افکار عمومی اینجا به تو میگن «بی‌منطق».


+مشورت ریزش هم قشنگه. خیلی قشنگ و خیلی هم مهم. اصلا ریزه‌کاری‌هاست که مثل همیشه کلیات رو قشنگ تر نشون میده. مشورت با کسانی که برامون اهمیت دارن توی جزئیات اهمیت بالای اون افراد رو در نظر ما نشون میده و این خیلی هم مهمه.


+نیت مهمه اما استفاده درست از کلمات در کنار هم دیگه هم مهم هستند. نمیشه کسی نیتش احترم باشه اما کلمه‌ای که به کار می‌بره حاوی بی‌احترامی به طرف مقابل باشه.  اگه بی‌احترامی کرد قطعا در درونش هم همین رو می‌خواسته هرچند از دهنش پریده باشه! جهت‌گیری افراد رو از انتخاب کلماتشون تا حدودی میشه فهمید.


+و در آخر، روحانیت می‌تونه جوان امروز رو قانع کنه و تونسته.


این هم عکس «بلبل تهران» که جلسه قبل آزاد شدند. (برای دیدن سایز اصلی روی تصویر کلیک کنید.)


بلبل تهران سایز کوچک

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۲۲:۳۴
هانیه سادات